شهربازی
دیروز بردیمت شهربازی آخه احساس میکنم دیگه هوا داره خنک میشه بعدازظهرها شاید تو پارک اذیت بشی اینه که با بابا به این نتیجه رسیدم ببریمت شهربازی که سرپوشیدس برخلاف دفعات قبلی که خیلی اروم بودی اینبار دوست داشتی تمام بازی هارو سوار بشی حتی اونایی که مناسب سنت نبود اینکه خیلی نق زدی اصرار داشتی بری داخل استخر توپ وقتی برات بلیط گرفتیم میگفتی من و بابا هم باید باهات بیاییم خلاصه بعد از کلی نق زدن بدون اینکه اصلا بازی کنی اومدی بیرون ... ...
نویسنده :
حدیث
9:47