سال 94 هم اومد و این سومین نوروزی که خدا تو عروسک قشنگو به ما هدیه داده تحویل سال ساعت 2.15 بامداد بود و روزاول فروردین به عیددیدنی خونه مامانینا رفتیم و روزدوم قرار بود بریم شمال که صبحش احساس کردیم سرماخورده ای برنامه سفر افتاد به سه فروردین و حرکت کردیم به سمت شمال خطه گیلان فومن و ماسوله که امسال شما خیلی بیشتربه محیط اطرافت توجه میکردی و حسابی سرحالو شاد بودی تاروزنهم شمال بودیم وعکسای ماسوله ... ...
عروسکم، دخترگلم این روزا کلمات خیلی زیادی و یادگرفتی و به راحتی میتونی منظورتو به ما برسونی کلمات جدید مثل: دبدر(دفتر)،اتو، مومه مرغ (تخم مرغ)، ممش (بنفش)، کش، ماس، دبز(سبز)، زرد، اومینا(رومینا)، داستین(راستین)،مریم، علی،بحید(وحید)،آبی،داغه، کش،پارک، دسشویی، دایی، عمو،عمه، لیا(لیلا)و نه،بخور،بیا،وایستا،بگیر،
میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست. میلادتو معراج دستهای من است وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم ...