بیست ویک ماهگی
عززززیزم، قندعسلم بیست و یک ماهگیت مبارررک این روزا خیلی شیرین شدی روزبه روز بیشتر خودتو تو دل ما و اطرافیان جا میکنی ماه محرمه و من عاشق امام حسین مامان دلم تو رو روزا خیلی میگیره دیروز داشتم یه نوحه گوش میدادم یه کوچولو چشام بارونی شد داشتی بازی میکردی دست از بازی کشیدی اومدی روبروم ایستادی اول لباتو غنچه کردی و سرتو آوردی جلو منم فکرکردم میخوایی صورتمو ببوسی تا سرمو آوردم جلو چشم مو بوسیدی وای نمیدونی چه حالی شدم یه آن با خودم گفتم هدیه الهی از این بالاتر باداشتن تو دیگه واقعا حاجتی نمی مونه...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی