سوینسوین، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

باتوبهشتی میشوم

عید قربان

1393/7/14 11:41
نویسنده : حدیث
205 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز به مناسب عید قربان تعطیل بود صبح با مامانی تلفنی حرف میزدم که گفت قراره رومینا بیاد اونجا و  میان دنبالت که با هم باشید از ساعت دوازده رفتی خونه مامانی تا پنج اونجا بودی حسابی خونه سوت و کور بود بابا حمید حسابی بیتابی میکرد که جای سوین خالیه ودلم براش تنگ شده منم چون صبح سرفه میکردی برات سوپ درست کرده بودم وقتی اومدی بعد خوردن سوپ دیگه نای تکون خوردن نداشتی فقط لم دادی کارتون نگاه میکردی اینروزا خیلی داری آرومتر میشی زمان زیادیو صرف بازی  با عروسکات میکنی از هر چی بخوری حتما به عروسکاتم میدی خیلی خیلی دختر بامحبت و مهربونی هستی میخوام بدونی که سلطان قلب من وبابا شدی به جرات میتونم بگم بابا حمید هیچ کس و تو دنیا بیشتر از تو دوس نداره منم که دیگه زبانم از بیان این عشق قاصر..

پسندها (3)

نظرات (0)