سوینسوین، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

باتوبهشتی میشوم

شمال خرداد 93

1393/3/31 10:21
نویسنده : حدیث
231 بازدید
اشتراک گذاری

آخرهفته به پیشنهاد بابا رفتیم شمال  نمک ­آبرود با اینکه زمان سفر کوتاه بود ومن نگران این بودم که گرما اذیتت کنه ولی خیلی خوب همکاری کردی و نشون دادی خیلی خوش سفری  ودرطول مسیر زمان زیادی صندلی عقب بودی زیاد مامانو اذیت نکردی بااین که تواین مدت حدود هفت هشت باری شمال رفته بودی ولی این اولین باری بود که روماسه ­ها  خودت قدم میزدی تا یه موج میومد سمتت سریع میرفتی عقب تا خیس نشی ولی یه  مقدار که زمان گذشت دیگه عادت کردی  وحسابی بازی کردی برگشتنی از جاده عباس ­آباد و کلاردشت برگشتیم هواعالی بود روی هم رفته آخرهفته خوبی کنار هم سپری کردیم اینم یه سری از عکسا

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (3)

عاطفه محمدی مجد
2 تیر 93 9:25
عزیزم ماشالا دخترت گوله ی نمکه خدا حفظش کنه منم از این به بعد میخونمتون
مامانی غزل جون
5 تیر 93 14:03
سلام عزیزم چه کوچولوی ناااازی داری خدا برات حفظش کنه خیلی از وبتون خوشم اومده اگه به دخملی من غزلی سر بزنید خوشحالمون میکنید اگه با تبادل لینک موافقید خبرم کنید منتظر حضور گرمتون هستم
خاله ندا
7 تیر 93 11:39
سوین جون مامان حدیث به ما میگفت از این که پاهای کوچولوت تو ماسه ها فرو میرفته خیلی ناراحت بودی ،برای همین یه دستمال برداشته بودی ماسه ها رو تمیز میکردی اخه همیشه مامان حدیث تورو مثل گل میگردونه ، این و مامانی یادش رفت بگه گفتم من برات تو خاطرات ثبتش کنم عزیزکم